|
|
نوشته شده در سه شنبه 30 دی 1393
بازدید : 1214
نویسنده : حسین
|
|
خدايا سلام ...بعد از ماه ها دوباره ميخام برات بنويسم ،اما نمي دونم چي بگم ؟
حرف هاي زيادي توي دلم تلنبار شده اما توون نوشتن ندارم ...
خدايا چقدر از تو دور شده بودم در عين اينکه فکر مي کردم تو رو پيدا کردم ...چقدر گمراهي ؟!...چقدر ناسپاسي ؟!
اما تو باز هم ثابت کردي که رحمانيت فقط مخصوص خودته و بس...
چقدر بدي کردم و تو باز هم رهام نکردي ! چقدر دستامو گرفتي و من با کارهام دستمو از دستاي تو جدا کردم !!
چقدر غفلت ...؟! چه روزهاي سختي بود زندگي بي تو ...
خدايا تو با اونکه به من نياز نداشتي و بي نيازتريني اما صدام ميکردي و من بي توجه به تو ! با اينکه بهت نياز داشتم و نيازمندترين بودم ...
خدايا هي بهم مهلت دادي و من نفهميدم ...هي بهم فرصت جبران دادي و من پشيمون که نشدم هيچ ...بدتر شدم !
:: برچسبها:
نظر،کاربران،دلنوشته ,
|
|
|